در سراسر جهان، حدود 450 میلیون نفر به نوعی بیماری روانی مبتلا هستند. اگرچه بیماریهایی مانند اختلال اضطرابی، افسردگی و اختلالات خوردن بهطور گستردهای در میان مردم شناخته شده و دیده میشوند اما بیماریهای روانپزشکی بسیار زیادی وجود دارند که نادر و در زمره بیماری های روانی عجیب هستند. بااینکه این اختلالات بهندرت مشاهده میشوند اما مهم است که پزشکان از آنها آگاه باشند تا از تشخیص و درمان مناسب بیماران مبتلا به این بیماریها اطمینان حاصل کنند. در ادامه با انواع بیماری های روانی عجیب آشنا میشوید.
لیست بیماری های روانی عجیب دنیا!
1. سندرم کاپگراس
این بیماری یکی از انواع بیماری های روانی عجیب است که به نام کاشف آن که یک روانپزشک فرانسوی است سندرم کاپگراس (Capgras Syndrome)نام گرفته است. در این بیماری، فرد مبتلا این توهم را دارد که شخصی که او میشناسد (معمولا همسر یا دیگر اعضای نزدیک خانواده) با یک فرد فریبکار که ظاهری یکسان با شخص دارد جایگزین شده است. سندرم کاپگراس اغلب در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی رخ میدهد، اگرچه این مورد در بیماران مبتلا به زوال عقل یا صرع و همچنین در بیمارانی که ضربهمغزی را تجربه کردهاند نیز گزارش شده است.
سندرم کاپگراس معمولا از طریق درمان اختلالات زمینهای کنترل میشود و بهطورمعمول درمان آن شامل داروهای ضدروانپریشی است. بااینحال، در بیماران مبتلا به زوال عقل باید از درمانهای تقویت کننده عملکرد شناختی و راهکارهای غیر دارویی برای کاهش آشفتگی فرد استفاده شود. اگرچه علت اصلی عصبشناختی سندرم کاپگراس ناشناخته است اما برخی از محققان مطرح میکنند که علت این مسئله احتمالا افزایش سطح دوپامین مغز به دلیل عوامل تنشزای زندگی یا داروهاست. برخی دیگر نیز معتقدند ضایعات مغزی دلیل احتمالی سندرم کاپگراس است.
2. سندرم فروگولی
سندرم فرگولی (Fregoli Syndrome)به نام بازیگر ایتالیایی لئوپولدو فرگولی نامگذاری شده است. این بازیگر به دلیل توانایی خود در ایجاد تغییرات سریع ظاهری در طی نمایش بر روی صحنه مشهور بود. سندرم فرگولی اساسا معکوس سندرم کاپگراس است. فرد مبتلا به این بیماری اعتقاد دارد یکی از نزدیکانش در پوشش افراد بیگانه پنهان شده است. به این معنی که افراد مختلف درواقع یک فرد واحد هستند که آن فرد ظاهر خود را تغییر میدهد یا با لباس مبدل ظاهر میشود.
همانند سندرم کاپگراس، سندرم فروگولی نیز اغلب در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی رخ میدهد، هرچند که این اختلال در بیماران مبتلا به زوال عقل یا صرع و کسانی که آسیب مغزی دیدهاند نیز گزارش شده است. درمان سندرم فرگولی شامل درمان اختلالات زمینهای و معمولا شامل تجویز داروهای ضدروانپریشی است. در مواردی که فرد دچار زوال عقل است باید از درمانهای تقویتکننده عملکرد شناختی و رویکردهای غیر دارویی برای کاهش آشفتگی فرد استفاده شود.
3. بیماری روانی سندرم کوتارد
سندرم کوتارد (Cotard Syndrome)، یکی دیگر از بیماری های روانی عجیب و یک توهم خاص پوچگرایانه است که به نام ژول کوتارد، متخصص مغز و اعصاب فرانسوی نامگذاری شده است. کوتارد اولین بار این وضعیت را در سال 1880 توصیف کرد و آن را هذیان انکار نامید. فرد مبتلا به این سندرم، بر این باور خیالی است که قبلا مرده است، وجود ندارد، در حال پوسیدگی است یا خون یا اندام داخلی خود را از دست داده است. سندرم کوتارد اغلب در بیماران مبتلا به افسردگی روانپریشی یا اسکیزوفرنی مشاهده میشود و با تمرکز بر درمان اختلال زمینهای کنترل میشود.
تعداد بیماران مبتلا به سندرم کوتارد بسیار کم گزارش شده است اما اخیرا یک مطالعه موردی، همبستگی بین سندرم کوتارد و مسمومیت والاسیکلوویر (valacyclovir toxicity) را نشان داده است. در این مطالعه، یک زن 55 ساله که تحت درمان داروی ضدویروس والاسیکلوویر قرار گرفته بود، تغییر وضعیت روانی را نشان داد. او شروع به رقص و خندیدن کرد و فریاد زد «من در بهشت هستم» و معتقد بود که مرده است. پس از سه روز انجام همودیالیز، وی به حالت اولیه بازگشت و دیگر هیچ نشانهای از سندرم کوتارد نشان نداد.
4. اختلال حافظه تکراری
اختلال حافظه تکراری (Reduplicative Paramnesia) شامل این باور خیالی است که یک موقعیت یا مکان، تکثیر شده است. این باور میتواند به این صورت باشد که یک مکان بهطور همزمان در دو یا بیشتر از دو موقعیت وجود دارد یا اینکه با موقعیتی دیگر جایگزین شده است. اختلال حافظه تکراری همان سندرم کاپگراس است. بااینحال، فرد در آن به تکثیر شدن مکانهای فیزیکی اعتقاد دارد نه تکثیر افراد.
اصطلاح اختلال حافظه تکراری برای اولین بار توسط آرنولد پیک، متخصص مغز و اعصاب در سال 1903 استفاده شد. پیک در حال مشاهده فرد بیماری مشکوک به بیماری آلزایمر بود که معتقد بود در نسخهای از کلینیک زادگاهش، تحت درمان است. بیمار اعتقاد ثابتی به این موضوع داشت حتی با اینکه پیک سعی میکرد با منطق و استدلال نظر او را عوض کند.
5. سندرم دست بیگانه
در یکی دیگر از بیماری های روانی عجیب به نام سندرم دست بیگانه(Alien hand syndrome)، فرد بر این اعتقاد است که دست او به خودش تعلق ندارد و این دست، زندگی خودش را دارد. فرد معتقد است که دستش، اگرچه هنوز عضوی از بدن اوست اما خودمختار عمل میکند و از خود اراده دارد. در حقیقت، افراد مبتلا به این بیماری درحالیکه احساس مالکیت بر روی دست خود دارند اما احساس اختیار در ارتباط با حرکت هدفمند آن را از دست دادهاند. افرادی که به این سندرم مبتلا هستند به دست بیگانه خود شخصیت میدهند و معتقدند که این دست متعلق به یک روح یا موجود است.
همچنین، در این بیماری تمایز واضحی بین حرکات دو دست مشاهده میشود؛ بهطوریکه دست آسیبدیده بهعنوان «متمرد» در نظر گرفته میشود، درحالیکه دست دیگر تحت کنترل ارادی طبیعی است. در بعضی مواقع، بهویژه در بیمارانی که به جسم پینهای مغز آنها آسیب رسیده است، حرکت متفاوت دستها مشاهده میشود. این پدیده آپراکسی ایدهای- حرکتی (ideomotor apraxia) نام دارد. سندرم دست بیگانه معمولا در اثر سکته مغزی یا سایر آسیبهای مغزی، بهویژه در نواحی پیرامون جسم پینهای، لوب پیشانی یا لوب آهیانهای ایجاد میشود.
6. سندرم آلیس در سرزمین عجایب یا سندرم تاد
سندرم آلیس در سرزمین عجایب (Alice in Wonderland Syndrome)یا سندرم تاد (Todd Syndrome)، یکی از بیماری های روانی عجیب و یک بیماری عصبشناختی است که در آن احساس بیمار از تصویر بدن، فضا یا زمان تحریف میشود. بیمار ممکن است ریزبینی، توهم لیلیپوت یا سایر تحریفهای حسی، ازجمله تغییر حس سرعت را تجربه کند. بارزترین و غالبا ناراحتکنندهترین علامت این بیماری، تغییر احساس در مورد شکل بدن است که در آن فرد ازنظر اندازه و شکل بعضی از قسمتهای بدن یا تمام بدن گیج میشود. این علائم میتوانند نگرانکننده باشند و حتی باعث ترس یا وحشت شوند. تحریفها میتوانند چندین بار در روز تکرار شوند و ممکن است مدتی طول بکشد تا کاهش یابند.
سندرم تاد اغلب با میگرن، تومورهای مغزی یا استفاده از داروهای روانگردان همراه است و همچنین میتواند بهعنوان نشانه اولیه ویروس اپشتین- بار (Epstein–Barr) یا سایر عفونتها ظاهر شود. مشخص شده استراحت بهترین روش درمان این بیماری است. همچنین اگر این بیماری با میگرن همراه باشد، برای درمان از روشهای درمانی میگرن استفاده میشود، ازجمله داروهای ضدتشنج، داروهای ضدافسردگی، بتابلاکرها و مسدودکنندههای کانال کلسیم و رعایت دقیق رژیم غذایی میگرن.
7. سندرم پاریس
سندرم پاریس (Paris Syndrome)یک حالت غیرمعمول منحصر به شهروندان ژاپنی است که هنگام بازدید از پایتخت مشهور فرانسه دچار مشکلات ذهنی میشوند اما در گردشگران ژاپنیای که بهطورکلی از فرانسه یا اسپانیا بازدید میکنند نیز مشاهده شده است. به نظر میرسد سندرم پاریس یک شکل شدید از شوک فرهنگی است که میتواند در اشکال مختلف ظاهر شود، ازجمله علائم جسمی و عاطفی اضطراب، غیرواقعیسازی و شخصیسازی و همچنین حالتهای هذیانی حاد، باورهای آزاردهنده و توهم.
از حدود شش میلیون گردشگر ژاپنی که هرساله از پاریس بازدید میکنند، تقریبا یک تا دودهم افراد، این بیماری را تجربه میکنند. معمولا افراد مبتلا به سندرم پاریس سابقه مشکلات روانپزشکی ندارند. این فرضیه مطرح شده است که سندرم پاریس به این دلیل بروز پیدا میکند که این جهانگردان دیدگاه عاشقانه و ایدهآلی نسبت به پاریس دارند، اما پسازآن با موانع زبانی، هنجارهای مختلف فرهنگی یا سایر جنبههایی روبرو میشوند که تصورات قبلی آنها را از بین میبرد. خستگی جسمی و روحی نیز به شروع سندرم نسبت داده شده است. برای درمان این بیماری که جزء بیماری های روانی عجیب محسوب میشود، لازم است از رویکردهای رواندرمانی و حمایتی استفاده شود و شرایط زمینهای نیز باید بهطور مناسب شناسایی و مدیریت شود.
8. فراموشی تجزیهای یا فرار تجزیهای
یکی دیگر از انواع بیماری های روانی عجیب در جهان، فراموشی تجزیهای (Dissociative Amnesia)است و وضعیتی است که با ناتوانی در یادآوری اطلاعات مربوط به زندگی خود بهویژه در مورد یک واقعه خاص یا آسیبزا مشخص میشود. در گذشته، فرار تجزیهای (Dissociative Fugue)یک تشخیص مستقل بود اما در حال حاضر این بیماری زیرمجموعه فراموشی تجزیهای است و با سفر غیرمنتظره و سرگردانی فرد همراه با فراموشی هویت مشخص میشود.
فرارها معمولا در اثر یک فشار روانی یا جسمی شدید یا یک دوره استرسزا برانگیخته میشوند و معمولا فرد مبتلا شرایط زمینهای شدیدی ازجمله خوردن مواد روانگردان، بیماریهای جسمی و بیماریهای اعصاب و روان مانند اختلال دوقطبی، افسردگی، هذیان و زوال عقل را دارد. برای درمان این بیماری باید از رویکردهای رواندرمانی و حمایتی استفاده شود و بیماریهای همراه باید بهطور مناسب شناسایی و مدیریت شوند.
9. سندرم لهجه خارجی
سندرم لهجه خارجی (Foreign Accent Syndrome)یک بیماری نادر است که در اثر آن، فردی که به زبان مادری خود صحبت میکند به نظر میرسد لهجه خارجی دارد. این سندرم معمولا به دنبال آسیبدیدگی سر، ضربه یا سکته مغزیای روی میدهد که بر ناحیه مربوط به گفتار در مغز تاثیر میگذارد. تحقیقات اخیر در مورد این سندرم، ارتباط آن با ضایعات در نیمکره غالب زبان بیماران را گزارش کردهاند. این مسئله بهطورمعمول در اثر ضایعاتی در اینسولا (insula)، قشر حرکتی اولیه و ناحیه بروکا (Broca area) ایجاد میشود.
10. سندرم استکهلم، اختلال روانی در کودکان
سندرم استکهلم (Stockholm Syndrome)یک واکنش روانشناختی است که میتواند در افراد قربانی مشاهده شود. در این بیماری، فرد قربانی بدون در نظر گرفتن مراقبت از خود، نسبت به فردی که او را مورد آزار قرار داده است علائم همدردی، وفاداری یا حتی تبعیت داوطلبانه نشان میدهد. این سندرم اغلب در شرایط آدمربایی مشاهده میشود اما در رابطه با مسائلی مانند تجاوز، آزار خانگی و کودکآزاری نیز مشاهده شده است. به نظر میرسد این بیماری درنتیجه استرس شدید فیزیولوژیکی و عاطفی، ایجاد میشود.
این سندرم به دلیل سرقت از یک بانک در سال 1973 در استکهلم سوئد، سندرم استکهلم. نامگذاری شده است. در این واقعه گروگانها ازنظر عاطفی به گروگانگیرهای خود وابسته شدند و حتی پس از آزادی، از گروگانگیرها دفاع و از شهادت دادن علیه آنها خودداری کردند. این سندرم یکی از اختلالات روانی کودکان نیز محسوب میشود و در مواقعی مشاهده میشود که کودک توسط والدین خود مورد آزار قرار میگیرد.
11. سندرم استندلال (Stendhal Syndrome)
این سندرم با اضطراب جسمی و عاطفی تا سطح حمله وحشت، تجزیه، گیجی و حتی توهم در هنگام روبرو شدن با آثار هنری مشخص میشود. علائم این سندرم که یکی از بیماری های روانی عجیب است معمولا زمانی بروز پیدا میکند که فرد با یک اثر هنری روبرو شود که زیبایی خاصی داشته باشد. همچنین ممکن است با مشاهده آثار هنری در یک مکان نیز بروز پیدا کند.
سندرم استندال به نام نویسنده فرانسوی قرن نوزدهم، استندال نامگذاری شده است که در هنگام بازدید از فلورانس ایتالیا، در سال 1817، هنگامیکه 34 ساله بود، تجربه خود را از این پدیده توصیف کرد. همچنین به آن سندرم فلورانس نیز گفته می شود. معمولا این بیماری روانی عجیب، خودبهخود از بین میرود و عوارض ذهنی طولانیمدت یا شدیدی ندارد.
12. سندرم دیوژن (Diogenes Syndrome) یا سندرم شلختگی
سندرم دیوژن بیماری ای است که با غفلت شدید از خود، کنارهگیری اجتماعی، عدم احساس شرم، بیعلاقگی و احتکار اجباری زباله مشخص می شود. سندرم دیوژن عمدتا در افراد مسن دیده می شود و با زوال عقل پیشرونده همراه است. این سندرم به نام فیلسوف یونانی دیوژن سینوپی که یک زن بدبین و سادهزیست بود سندرم دیوژن نامیده شد. فلسفه بدبینی بر این عقیده استوار است که زندگی باید با رد تمام تمایلات متعارف برای کسب ثروت، قدرت و شهرت و زندگی ساده و عاری از هرگونه دارایی در یک توافق با طبیعت باشد. دیوژن بدبینی را به اوج خود رساند.
گفته می شود که او در یک بشکه شراب در خیابانهای آتن زندگی میکرد و ایدههای پوچگرایی و حیوانگرایی را ترویج میکرد. معروف است که هنگامیکه الکساندر بزرگ، قدرتمندترین فرد آن زمان، از او پرسید که در جهان چه چیز را بیشتر از همه میخواهد، او پاسخ داد: «تو مانع رسیدن نور آفتاب به من نشوی!» این سندرم درواقع نام غلطی است زیرا دیوژن بهداشت خود را نادیده نمیگرفت و درواقع، همیشه به دنبال بحث با افراد دیگر در بازار بود.
13. سندرم مونشهاوزن (Munchausen Syndrome) یا اختلال ساختگی (Factitious Disorder)
این بیماری که یکی دیگر از بیماری های روانی عجیب محسوب می شود، نام خود را از بارون فون مونشهاوزن گرفته است. بارون فون مونشهاوزن به دستکاری کردن داستانها و تجارب زندگی خود معروف بود. سندرم مونشهاوزن در ویرایش پنجم کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) به دو نوع تقسیم می شود: آنچه بر خود فرد تحمیل می شود و آنچه بر دیگری اعمال می شود (سندرم مونشهاوزن نیابتی). در این بیماری، فرد برای جلبتوجه یا جلب همدردی دیگران، شروع به تظاهر بیماری خاصی میکند که درواقع به آن مبتلا نیست یا ممکن است حتی برای واقعیتر جلوه دادن مسئله، خودزنی کند.
در سندرم مونشهاوزن نیابتی، فرد مبتلا به این بیماری معمولا طوری رفتار میکند که فردی که او مراقبت میکند و در بیشتر موارد یک کودک است، انگار به یک بیماری جسمی یا روحی مبتلاست. این افراد ممکن است در مورد علائم دروغ بگویند، نتایج آزمایش را دستکاری کنند و غیره. همچنین آنها معمولا دانش بسیار زیادی در مورد پزشکی و بیماریها دارند. اختلالات شخصیت، مشکلات هویت و عزتنفس و همچنین سابقه سوء رفتار در کودکی در این افراد شایع است. درمان اصلی سندرم مونشهاوزن، درمان شناختی رفتاری و خانوادهدرمانی است.
خطرناک ترین بیماری روانی، اختلال هویت تمامیت بدن
اختلال هویت تمامیت بدن (Apotemnophilia)یکی از خطرناک ترین بیماری های روانی است و بهاحتمال زیاد نوعی اختلال عصب شناختی است که در آن فرد تمایل زیادی به قطع قسمتهای سالم بدن خود دارد. در موارد شدید، افراد مبتلا به این وضعیت اندام خود را قطع میکنند یا از دیگران میخواهند که این کار را برای آنها انجام دهند. ازآنجاکه تعداد اندکی از جراحان مایل به قطع اندامهای سالم هستند، بیماران اغلب سعی میکنند خودشان به اندام موردنظر آسیب برسانند. بعد از قطع عضو، بیشتر آنها از تصمیم خود راضی هستند.
تصور می شود که اختلال هویت تمامیت بدن با آسیب لوب آهیانه ای راست ارتباط داشته باشد، زیرا این اختلال ویژگی های مشترکی با سوماتوپرافرنیا (somatoparaphrenia) دارد. سوماتوپرافرنیا نوعی توهم است که بعد از آسیب لوب آهیانه ای اتفاق میافتد و در اثر آن فرد مبتلا، مالکیت یک اندام یا یک طرف کامل بدن خود را انکار میکند. مشکل عمده در درمان این بیماری این است که بیشتر افراد مبتلا به اختلال هویت تمامیت بدن به دنبال درمان حرفهای برای وضعیت خود نیستند. تاکنون درمان های شناختی رفتاری و انزجار درمانی برای این مسئله انجام شده است.
درنهایت، اگرچه درمان بسیاری از این بیماری های روانی عجیب، به دورههای طولانی از روانکاوی و دارودرمانی نیاز دارد، اما استفاده از مشاوره آنلاین رایگان، میتواند یکی از اولین مراحل اساسی در روند شروع درمان باشد.
دیدگاه خود را درج کنید